کماندوها در نگاه تکنيکي و تاکتيکي افرادي هستن که موفق به گذروندن دوره
هاي سنگين و طاقت فرساي نظامي شده باشن. به عنوان مثال گذروندن دورهاي
آبيخاکي، عمليات ويژه، چتربازي اتوماتيک ( و بعد از اون سقوط آزاد)، رزم
انفرادي پيشرفته و … . آموزشهايي که نام بردم جزو سرتيترها هستن وگرنه کلي
دوره تخصصي هم بايد طي بشه که تعداد اونا تقريبا نامحدوده. به عنوان مثال
بعد از دوره آبيخکي بعضي از کماندوها به دوره تخصصي غواصي، بعضي به دوره
تخصصي تخريب ( شامل تخصص هاي دريايي، الکترونيک و …) ، بعضي به دوره تخصصي
ناوبري و … اعزام ميشن. تو هر دوره اصلي برخي ار کارآموزان به دورههاي
تخصصي و زيرمجموعه همون دوره اصلي اعزام ميشن. با تفاسير فوق مسلمه که بعد
از مدتي هر کماندو تنها يک تخصص اصلي داره که تو اون تخصص کاملا خبره
ميشه. برخي از اين تخصص ها عبارتند از: تکاور غواص، ناوبر، کمين و ضدکمين،
تخريب دريايي، کوهستان، جنگل، راپليسم ، بيابان، تک تيرزن، رهايي گروگان ،
عمليات رواني ، جنگ نوين ، مخابرات و جنگ الکترونيک ، پشتيبان ، نفوذ ،
پاکسازي، تخصص هر يک از سلاح هاي موجود در يگان خدمتي.
بايد دقت کرد که همه کماندوها تمام اين دورهها رو ميگذرونن ولي هر کدوم طبق علاقه شخصي تنها در يک رشته متخصص ميشن.
حالا بريم سر مبحث بعدي … يه کماندو بايد چه خصوصياتي داشته باشه.
اگه اهل فيلم ديدن باشين احتمالا اولين چيزي که از يه کماندو تو
ذهنتون ايجاد ميشه يه فرد قوي هيکل، گنده، خشن، با صورتي وحشتناک و
فوقالعاده بي رحمه. همين اول کاري خيالتون رو راحت کنم. اين فکر رو از
ذهنتون بريزين بيرون …………………… ريختين بيرون ، خوب پس از اول شروع
ميکنيم.(کمتر فيلم ببين)
در علوم جديد نظامي کماندوها بايد تنها و تنها يک خصوصيت اصلي داشته
باشن « ذهن خلاق ». اصلا مهم نيست که هيکل شما کوچيک باشه يا 150 کيلو
عضله نداشته باشين. اگه باهوش باشين حتما يه کماندوي خوب ميشين. داشتن
هيکل خوب ميتونه يه امتياز باشه. ولي دقت کنين اگه هيکل خوبي داشته باشين
ولي عقل تو کلتون نباشه هيچ فايدهاي نداره!!! آمريکايي ها معمولا تو
فيلمهاشون سعي ميکنن نوعي ابرقهرمان رو تو ذهن بيننده تداعي کنن.
ابرقهرمانهايي مثل رامبو و آرنولد که هيچ وقت نميميرن، هيچ وقت اشتباه
نميکنن و شکست تو ذهن اونا جايي نداره. ولي واقعيت چيز ديگه اي. در دنياي
واقعي بايد از هوشت کمک بگيري وگرنه مُردي.
در کشور ما دو اصل کلي بر تمام فعاليتهاي کماندوها سايه انداخته. «ايمان»
و «اراده». هوش در جايگاه سوم قرار داره. من شخصا اثر اين دو عامل رو صدها
بار ديدم. افرادي که عليرغم هيکل کوچيک و نيروي بدني ضعيف تونستن سختترين
مراحل آموزشي رو بگذرونن اونم در شرايطي که قهرمان تکواندو استان تهران در
اثر شدت فعاليت بيهوش شد و خودم به هوش آوردمش افراد ضعيفتر از اون
تونستن به خوبي از عهده آموزش بر بيان. يکي از دوستان پرسيده بود دانستن
زبان انگليسي هم براي کماندوها لازمه؟ بله. البته زبان رو طي آموزشهاي
پادگاني ياد ميگيرين. مسلمه که دونستن چند تا زبون براي عمليات برون مرزي
حياتيه.
تفاوت کوماندو و چريک ؟
کماندوها معمولا به صورت تيمي فعاليت ميکنن ولي چريک ها بيشتر دوست دارن
انفرادي کار کنن. در هر صورت چيزي که مشخصه کماندوها و چريکها بايد هميشه
سبک بار باشن. البته اينکه فکر کنين يه چريک فقط با يه چاقو ماموريتش رو
انجام ميده هم فکر اشتباهيه (کمتر فيلم ببين پسر!) منظورم از سبک بار بودن
اينه که چريکهاو کماندوها معمولا سلاح هاي سنگين و نيمه سنگين همراه
خودشون نميبرن. از بحث چريکي خارج بشيم ( البته من تو چريک و ضدچريک هم
کار ميکنم ولي اينجا جاش نيست. ميترسم ذوق زده بشين!) تفاوت مهم ديگه
کماندوها و چريک ها در اينه که کماندوها اعضاي رسمي يک ارتش ثبت شده هستن
و تحت پوشش مقررات کنوانسيون ژنو قرار دارن ولي چريکها بدليل اينکه
وابسته به هيچ ارگان دولتي نيستن يک جور مبارز آزاد به حساب ميان و از
مفاد کنوانسيون ژنو جارج ميشن.
البته استثناء هم وجود داره. مثلا گروههاي چريکي حزب الله با اينکه طبق
قوانين، چريک به حساب ميان ولي به صورت تيمي کار ميکنن و در مواردي
سلاحهاي نيمه سنگين مثل توپ 106 رو به صورت انفرادي حمل و شليک ميکنن!
فکر کنم اين جمله رو 50 دفعه گفتم ولي بازم ميگم. اصول کار نظامي فقط نوعي
قاعده محسوب ميشه و قانون نيست. هر نظامي ميتونه بنا به سلايق شخصي ، نوع
ماموريت، نوع هدف و نوع منطقه هدف يک يا چند عدد از اين قوانين رو نقض کنه
يا به کلي ناديده بگيره. مخصوصا زماني که حرف از جنگ نامتقارن به ميون
مياد.
تيمهاي کماندويي :
يک تيم استاندارد کماندويي از هفت نفر تشکيل ميشه که هر کدوم در زمينه اي
متخصص هستن. فرمانده ، پزشک ، مخابرات ، تک تيرانداز ، تخريبچي ، پشتيبان
(تيربارچي) و تيرانداز عملياتي.
طبق همون قاعدهاي که چند سطر قبل گفتم افراد يک تيم هم ممکنه عنواويني
غير از عناوين ذکر شده داشته باشن. در مواردي اصلا وجود فرمانده نياز
نيست. يا ممکنه متخصص جنگ نوين هم به اين گروه اضافه بشه.
اين هفت نفر درست مثل برادر هستن. صددرصد به هم اعتماد ميکنن. وقتي
يکي براي انجام کاري ميره هيچ وقت نفر دوم براي مطمئن شدن اعزام نميشه.
وقتي تکتيرزن اعلام ميکنه منطقه امنه ساير نفرات با آسايش خاطر وارد منطقه
خطر ميشن و …
وقتي تيم براي انجام ماموريت اعزام ميشن بايد کاملا به خودشون متکي
باشن. ارتباط راديويي با عقبه و فرماندهي در محدودترين شکل ممکن انجام
ميشه. همونطور که گفتم تيم کوماندويي سبک سفر ميکنه پس چي ميخورن؟
هر چيزي که گيرشون بياد. ريشه گياه، برگ، ميوه جنگلي، موش، مار و
بعضي چيزاي ديگه. مطلبي هم که در مورد خوردن مار، که گفته ميشه يه وجب از
سر و ته مار ميزنن بعد ميخورنش صحت نداره و تکنيک خاص خودشو داره. شايد يه
ماري کلا يه وجب اندازش باشه! البته جديدا ديگه نيازي به غذاي جنگلي هم
نيست. فقط کافيه سي چهل تا قرص مخصوص با خودتون داشته باشين. روزي يه
دونه شما رو سرپا نگه ميداره. اين قرصا مخدر نيستن. بلکه از نوعي پروتئين
ساخته شده.
براي آب هم خيلي نگران نباشيد. تو جاهاي خشک انواع گياهان و حيوانات
هستن که حاوي مقدار زيادي آب هستن. اما اگه آب سالم گيرتون نيومد بازم
لازم نيست نگران بشين. ما روزانه کلي آب دفع ميکنيم ، درسته؟ تا حالا فکر
کردين که از ادرار خودتون هم ميتونين بخورين؟!!!
در شرايط بحراني ميتونيد ادرار خودتون رو در ظرفي جمع کرده و از
قرصهاي مخصوص تصفيه ادرار استفاده کنين. ديگه لازم نيست با کلي بدبختي
ادرار خودتون رو تقطير کنين (کاري که قبلا انجام ميشد). قرص رو تو ظرف
ادرار بندازين بعد از چند دقيقه املاح ته نشين ميشه و يه ليوان آب زلال و
خوش طعم به شما چشمک ميزنه!!! فقط بايد دماي 37 درجه اين نوشيدني رو تحمل
کنين! من خودم يه بار تو صحراي جنوب ورامين (منطقه حفاظت شده بادينده که
يه کوير برهوته ) اين روش رو امتحان کردم و جواب داد!
البته نکات بيشمار ديگه اي هم هست که يک کوماندو ميتونه براي زنده موندن از اونا استفاده کنه که اينجا جاي بحث اونا نيست.
همونطور که خودتون هم متوجه شدين فقط لازمه ذهني خلاق داشته باشين تا تبديل به يه کماندوي خفن بشين! … يا حق
منبع:
http://specialforce.parsiblog.com