یکی از جنگهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از فتح مکه، در منطقهای به نام
حنین و عمدتا با دو قبیله هوازن و ثقیف و نیز قبایل بنی هلال و نصر و جشم صورت
گرفت.
دشمن تصمیم گرفته بود در انتهای درهای که گذرگاهی به منطقه حنین بود،
پشت صخرهها و شکاف کوهها کمین کند و به محض ورود ارتش اسلام به این دره عمیق و
طولانی، آنان را زیر رگبار تیر و سنگ بگیرند.
پیامبر نیز که متوجه
کینهتوزی دشمن شده بود، از صفوان بن امیه برای مسلمانان صد زره امانت گرفته بود،
خودش نیز دو زره بر تن کرده و کلاهخود بر سر گذاشته بود، و سوار بر اسبی سفید در
پشت سر ارتش اسلام حرکت میکرد.
مسلمانان شب را در دهانه دره استراحت کردند و
پیش از روشن شدن هوا وارد گذرگاه حنین شدند که مورد حمله ناگهانی دشمن واقع شدند.
منافقان لشگر اسلام از این حمله به شدت خوشحال شدند؛ تا آنجا که ابوسفیان نتوانست
جلو خودش را بگیرد و گفت:« مسلمانان تا دریا خواهند گریخت.»
سپاه مسلمین که
به سختی مورد حمله واقع شده بود، از هم متفرق شدند و هر کس سراسیمه به سویی
میدوید.
پیامبر به عمویش عباس فرمود به مردم بگو:« ای انصار که پیامبر را یاری
کردید و ای کسانی که با او بیعت کردید! به کجا میگریزید؟ رسول خدا اینجاست.»
سپس دستش را به آسمان بلند کرد و اینگونه دعا کرد:« بار خدایا! حمد و سپاس از
آن توست. هر شکایتی به پیشگاه توست و تو تنها کمککننده هستی.» آنگاه مشتی سنگریزه
به سوی مشرکان پرتاب کرد و آنان را نفرین کرد. بعد سر به آسمان بلند کرد و گفت:«
بار خدایا! اگر مسلمانان در این صحنه نابود شوند، تو دیگر پرستش نمیشوی.»
از طرف دیگر، وقتی انصار صدای عباس عموی پیامبر را شنیدند بازگشتند،
شمشیرها را از غلاف بیرون کشیدند و لبیکگویان آماده نبرد شدند.
پیامبر با دیدن
این صحنه فرمود:« اکنون جنگ شدت میگیرد و پیروزی از آسمان نازل میشود.»
مسلمانان این بار کفار را شکست دادند و غنائم فراوانی به دست آنان رسید. دلیل
شکست اولیه مسلمانان در این نبرد، غرور کاذبی بود که به لشگر 12هزار نفری خود
داشتند و خداوند با آزمایش خود، به آنان فهماند که زیادی نفرات تنها عامل پیروزی
نیست بلکه اراده اوست که همه چیز را رقم میزند.
آمار غنائم و کشتگان جنگ حنین با تهاجم
اولیه دشمن به سپاه اسلام همه گریختند، جز علی علیه السلام و نه (یا ده) نفر از بنی
هاشم و نیز چهار زن به نامهای ام عماره، ام سلیم، ام سلیط، ام حارث که در کنار
پیامبر ایستادند و پایداری کردند.
علی علیه السلام ابو جرول را که از
سران جبهه دشمن بود، از پا درآورد و نخستین ضربه کوبنده به سپاه کفر وارد آمد. غیر
از ابوجرول، 40 نفر از سران سپاه کفر نیز به دست حضرت علی علیه السلام به هلاکت
رسیدند. عاقبت با حمله لشگر اسلام و امدادهای غیبی و کمک فرشتگان
آسمانی، مسلمانان به پیروزی رسیدند و توانستند 6 هزار نفر از افراد قبیله هوازن و
قبایل همپیمانش را به اسارت بگیرند.
در این نبرد 24 هزار شتر و بیش از 40 هزار
گوسفند و چهار هزار اوقیه* نقره غنیمت جنگی به سپاه اسلام رسید.
وزنی معادل
هفت مثقال .
تقسیم
غنائم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در
مسیر بازگشت از طائف برای تقسیم غنائم بسیار زیادی که در جنگ حنین نصیب مسلمانان
شده بود، به منطقه جعرانه رفت. غنائم عبارت بودند از 6 هزار اسیر، 24 هزار شتر، بیش
از 40 هزار گوسفند و 852 کیلوگرم نقره. پیامبر سیزده روز تمام در جعرانه توقف کرد،
به تقسیم غنائم پرداخت و اسیران قبیله بنی سعد را که از بستگان رضاعیاش بودند آزاد
نمود.
او هنگام تقسیم غنائم، کنار شتری ایستاد و مقداری از پشم کوهان آن را
در دست گرفت و به مردم فرمود: 'من از تمام غنائم شما -حتی این پشم شتر- جز خمس (یک
پنجم) حقی ندارم که همان را نیز به شما خواهم داد. بنابراین هر کس غنیمتی در دست
دارد، حتی اگر نخ و سوزن باشد، همه را برگرداند تا عادلانه میان شما تقسیم کنم.'
آنگاه همه غنائم را میان مسلمانان تقسیم کرد و خمس آن را که مخصوص خودش بود
به سران تازهمسلمان قریش داد تا دلهای آنان بیشتر به اسلام جلب شود.
این
برخورد پیامبر برای برخی از مسلمانان و بخصوص انصار سنگین و غیرقابل قبول بود. به
همین جهت عدهای از آنها به پیامبر اعتراض کردند. ولی پیامبر به شیوهی ظریف و
مهربانانهای به انصار فرمود: آیا راضی نیستید که قریش ، شتر و گوسفند را به غنیمت
ببرند و شما پیامبر را همراه ببرید؟
و به این ترتیب همهی انصار به گریه
افتادند و از این شیوه تقسیم، اظهار رضایت و خرسندی کردند.
منابع:
بحارالانوار، ج21، ص173
مغازی واقدی، ج3، ص939
بحارالانوار، ج21،
ص157/183
سیره ابن هشام، ج4، ص88
بحارالانوار، ج21، ص149،150
سیره
ابن هشام، ج4، ص80